*
*
*
*
*
*
تقدیم به آن که دوری اش غمم،خانه اش قلبم و
فراموشی اش مرگم است.
خاطرم نیست تو از بارانی یا که از نسل نسیم؟
هـر چــه هســـتـی گــذرا نـیست هوایت،بویت
تو مـرا یاد کـنـــی یا نکنی،من بـه یادت هستم.
از با تو بودن دل برایم عادتی ساخت که هیچگاه بی تو
بودن را باور ندارم.
کاش هرگز هیـچکس تـنها نبود
کاش هــــرگـز دیـدنت رویا نبود
گفـته بـودی با تو میمانم ولـی
رفتی و گفتی که اینجا،جا نبود
زبس شب و روز با غمـت زیستم
غمت میشناسد که من کیستم
هـمه را بهانه کردم و گـریسـتـم
روزی به سراغم آیی که نیستم
روزی کــه یادت نکنمــ،روز خـــدا نیسـت
سـوگندبه اسمت که دلم ازتوجدانیـست
ما جدا افتادگان را هیچ کس غمخوار نیست
جان فدای یار کردن پـیش ما دشوار نیســت
عاشـقت بـــودم و گـفتی عاشقان دیوانه اند
عاقبت عاشق شدی دیدی تو هم دیوانه ای
زیباترین آغاز را با تو تجربه کردم پس تا زیباترین پایان
باتو می مانم